هر انسان حقطلب درباره آخرت حساسیّت ویژهاى دارد؛ چنان که یقین به آخرت در آیه «... بالأخِرة هُم یوقِنون» (بقره/2، 4) از صفات انسانهاى پاک سرشت دانسته شده است،[113] و قرآن نیز به اندیشه درباره آخرت و حوادث مربوط به آن دعوت کرده (عنکبوت/ 29، 20) ولى از آن جا که آخرت براى انسانها نامحسوس است، به علل گوناگونى مورد غفلت و تکذیب قرار مىگیرد:
1. سطحىنگرى:
غافلان از آخرت، فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىشناسند:«یَعلَمُونَ ظـهِراً مِنَ الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم عَنِ الأخِرةِ هُم غـفِلوُنَ.» (روم/30،7)
آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند!
2. استکبار:
کسانى که به آخرت ایمان نمىآورند، دلهایشان حق را انکار مىکند و مستکبرند: «فَالَّذینَ لاَیُؤمنونَ بِالأَخِرةِ قُلوبُهممُنکِرةٌ وهُممُستَکبِرونَ.» (نحل/16،22)
اما کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان (حق را) انکار میکند و مستکبرند.
3. دنیادوستى:
قرآن، خطاب به دنیا دوستان مىگوید: شما دنیاى زودگذر را دوست دارید، وآخرت را وامىگذارید. (قیامت/75،20و21) نیز روم/30،7؛ اعلى/87، 16و 17؛ ابراهیم/14،3).
4. بیماری قلبی:
و برخى از مردم مىگویند: ما به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهایم؛ ولى مؤمن [راستین]نیستند ... در دلهایشان مرضى است: «ومِنَ النَّاسِ مَن یَقولُ ءَامنَّا بِاللّهِ وبِالیَومِالأَخِر و ماهُم بِمُؤمنینَ ... فِى قُلوبِهِم مَرضٌ.» (بقره/2، 8و 10) مقصودازمرض، شکّ (1) و نفاق(2) است.[114]
5.دلباختگى به ثروت و فزونى نعمت(3):
از قوم ثمود، اشرافى که دلباخته ثروت خود بودند، آخرت را تکذیب و پیامبرى صالح(علیه السلام)را انکار کردند[115]:«وقَالَ المَلأُ مِن قَومِهِ الَّذینَ کَفروا و کَذَّبوا بِلقاءِ الأَخِرةِ و أَترفنـهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا ما هـذا إِلاَّ بَشرٌ مِثلُکُم....» (مؤمنون/23، 33)
منابع:
[1] المیزان، ج1، ص44 و 45.
[2] مجمعالبیان، ج 1، ص 135.
[3] المیزان، ج15، ص31 و 33.